هر روز که از خانه بیرون میزنیم تا زمانیکه دوباره کلید را در قفل خانه بچرخانیم آدمهای زیادی سر راه ما قرار میگیرند که به دلایل مختلف ارتباط ما با آنها در حد یک سلام و احوالپرسی ساده باقی میماند. آدمهایی که برای ما حکم غریبه را دارند، اما به دلیل مناسبات اجتماعی دقایقی را در کنارشان میگذرانیم و بعد از آن دوباره برای ما همان فرد غریبه میشوند. غریبههایی که پشت عناوین مختلفی مانند فروشنده، راننده، کارمند، متصدی و غیره پنهان هستند و فرصت آشنایی با آنها کمتر دست میدهد. اما هر کدام از این آدمها داستانی دارند که به جای خودش شنیدنی است؛ داستانهایی از آرزوها، تلاشها و مسیرهایی که رفتهاند یا در نیمه راه رها کردهاند. آدمهایی که زندگیشان نقل نمیشود، کسی از آنها فیلم سینمایی نمیسازد و مردم برای خواندن زندگینامهیشان در کتابفروشیها صف نمیبندند.
شاید اگر فرصتی برای آشنایی بود؛ فرصتی که به ما اجازه میداد با آدمهای بیشتری وارد گفتوگو شویم، از تجربیاتشان بشنویم و دنیا را از دید آنها ببینیم، آن وقت دیگر دنیا چندان جای عجیبی نبود؛ آدمها کمتر غریبه بودند و آشنایی مثل دُر گرانبهایی، کمیاب نبود. با #مسیرآشنایی اسنپ همراه باشید تا این تصور را به واقعیت تبدیل کنیم و داستان غریبههایی را بشنویم که از این به بعد قرار است آشنای ما باشند.
قسمت اول در مسیرآشنایی؛ یک عشق فوتبال
در اولین قسمت مسیرآشنایی با زندگی فرزان شیدا، کاربر راننده اسنپ، آشنا میشویم که ۲۷ سال سن دارد و از بچگی عاشق فوتبال بوده. فرزان از آن دست افرادی محسوب میشود که برای علایقش اهمیت ویژهای قایل است، بنابراین سعی کرده عشقش را به صورت آکادمیک هم دنبال کند و رشته تربیت بدنی را در دانشگاه به پایان برساند. او مدتی معلم ورزش بوده اما الان در یک شرکت خصوصی حسابدار است. با اینکه این روزها مسیر زندگیاش کمی تغییر کرده، اما هنوز فوتبال را فراموش نکرده و برای تامین هزینههای ورزش و تفریحش بعد از ساعت کاری، در اسنپ فعالیت میکند. برای اینکه با زندگی این کاربر عزیز اسنپ بیشتر آشنا شوید پیشنهاد میکنیم ویدئو را از در ادامه و یا در صفحه اینستاگرام اسنپ ببینید.